فقه امنیت و دولت اسلامی: تولید قواعد رفتاری از سیره علوی در جنگ جمل

جنگ جمل، نخستین جنگ داخلی میان مسلمانان در زمان حکومت امیرالمومنین (ع) بود که در سال ۳۶ هجری قمری به سرکردگی برخی از صحابه و خویشان سببی پیامبر اکرم (ص) در نزدیکی شهر بصره به وقوع پیوست. سیره امام علی (ع) در این جنگ، به دلیل بهره‌مندی از عصمت، در امتداد تشریع قرار دارد. از این رو، فقیهان شیعه با استناد به آن به استنباط برخی از گزاره‌های فقه امنیت در دولت اسلامی پرداخته‌اند. علاوه بر این، حکومت، فلسفه عملی اسلام است و با توجه به قرارگیری در عصر غیبت، می‌تواند سرلوحه تمام دولت‌های اسلامی از جمله جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.

 حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول حکمی✍🏻

پژوهشگر فقه امنیت

۱. مرز برخورد با آشوب‌گران داخلی

وجود اعتراض در هر جامعه‌ای محصول سستی، جهل و دشمنی است. از این جهت، نه می‌توان با آن‌ها به صورت ضربتی برخورد کرد و نه می‌توان آن‌ها را به حال خود رها نمود. در نتیجه، نیازمند معیار برای زمان ورود حاکمیت و مدیریت ناامنی هستیم.

آنچه از واقعه جمل در برخورد حضرت امیر (ع) بر اساس روایاتی که خود حضرت بیان نموده‌اند، به دست می‌آید، این است که زمان ورود و برخورد جدی با آن‌ها، انقطاع نظام مسلمانان است. امیرالمومنین (ع) پس از تصدی منصب حکومت، در برخورد با ناکثین در فتنه جمل، یکپارچگی امت اسلامی را به مثابه خط قرمز دولت علوی قرار می‌دهند.

مطابق روایتی که سید رضی (ره) در نهج‌البلاغه (خطبه ۱۶۸) از امام علی (ع) نقل نموده است، حضرت در واکنش به اتحاد فتنه‌گران جمل، حفظ اجتماع، یکپارچگی و نظام مسلمانان را به مثابه آستانه امنیتی دولت علوی قرار داده است. در این روایت، همانگونه که حضرت تصریح نموده‌اند، تا زمانی که نظام مسلمانان قطع نشود، نسبت به آن‌ها اقدامی انجام نمی‌شود، ولی اگر چنانچه اخلالی در نظام مسلمانان ایجاد شود، اقدام خواهند نمود.

این بیان نشان می‌دهد که از یک سو، نظام مسلمانان تا چه اندازه دارای اهمیت است و از سوی دیگر، حفظ نظام مسلمانان را به عنوان دلیل حاکم بر دیگر دلایل جهت برخورد قرار داده است:

«إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ تَمَالَئُوا عَلَى سَخْطَهِ إِمَارَتِی، وَ سَأَصْبِرُ مَا لَمْ أَخَفْ عَلَى جَمَاعَتِکُمْ، فَإِنَّهُمْ إِنْ تَمَّمُوا عَلَى فَیَالَهِ هَذَا الرَّأْیِ انْقَطَعَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ‏»

(به درستی که این‌ها (ناکثین) به علت نارضایتی از حکومت من به یکدیگر پیوسته اند و من تا هنگامی که بر اجتماع شما خائف نشوم، صبر و تحمل می‌کنم و اگر آن‌ها به این افکار سست و فاسد (و نقشه‌های شوم) ادامه دهند، نظام جامعه اسلامی از هم گسیخته خواهد شد (و در چنین شرایطی صبر نخواهم کرد))

۲. شیوه برخورد با آشوب‌گران داخلی

شیوه برخورد حضرت با آشوب‌گران جمل را می‌توان در سه مقطع تحلیل نمود:

الف. مقطع آغاز فتنه (پیشگیری)

در مقطع اول، حضرت (ع) به علت اقدام آشوب‌گران (خروج از مدینه)، اقدام به مؤاخذه نکردند. اما چون به ایجاد فتنه توسط طلحه و زبیر علم داشتند، به تجدید بیعت بسنده نمودند. در پاسخ به پرسش ابن عباس که چرا به آنان اجازه خروج از مدینه دادی و آنان را زندانی نکردی؟ فرمودند:

«آیا به من دستور می‌دهی قبل از احسان به ظلم و گناه اقدام کنم و بر اساس گمان و اتهام قبل از ارتکاب جرم مؤاخذه کنم؟»

این بیان نشان می‌دهد که برای مقابله با آشوب‌گران، ظن به تنهایی کفایت نمی‌کند و برخورد با آنان نیازمند اقدام عملی است.

ب. مقطع میانه فتنه (مدیریت بحران و اتمام حجت)

در مقطع دوم، یعنی در میانه فتنه که طلیعه جنگ نظامی و آشکارسازی آشوب بود، حضرت با استفاده از راهبردهای اقناعی، سعی در دفع و رفع فتنه و البته اتمام حجت برای مقابله سخت نمود.

  • ارسال نامه به سران فتنه در ذی قار توسط صعصعه بن صوحان.
  • ارسال ابن عباس و یادآوری بیعت آنان با حضرت.
  • ارسال نامه‌ای دیگر با تمجید از طلحه به «شیخ المهاجرین» و زبیر به «تک‌سوار عرب».
  • عدم آغاز جنگ تا سه روز پس از آرایش جنگی و دستور بر عدم آغاز جنگ توسط یاران حضرت.

این اقدامات، بخشی از تلاش‌های حضرت برای خاموش کردن فتنه و البته اتمام حجت برای اهل جمل و مسلمانان در طول تاریخ بود.

ج. مقطع انجام فتنه (برخورد با بازماندگان)

سومین مقطع، برخورد حضرت با بازماندگان اهل جمل است که از منظر فقهی بیشتر مورد توجه فقیهان امامیه قرار گرفته است.

آنچه از سیره امام علی (ع) در جمل در برخورد با آشوب‌گران کشف می‌شود این است که ممکن است نوع مواجهه با آشوب‌گران به علت دفع خطر و نوع سازماندهی، متفاوت باشد. از همین رو، همانگونه که ابن ادریس حلی بیان داشته است، نزد فقهای امامیه آشوب‌گران به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  1. دسته اول: افرادی که دیگر گروه و رئیسی ندارند که با اجتماع پیرامون آن دوباره ایجاد فتنه کنند. این دسته از آشوب‌گران با استناد به سیره امام علی (ع) در جنگ جمل، در صورت اسارت یا فرار، مورد تعقیب و قتل قرار نمی‌گیرند.
  2. دسته دوم: آشوب‌گرانی که همچنان از ریاست و سازماندهی جهت پشتیبانی برخوردار باشند (مانند آنچه در صفین اتفاق افتاد). این دسته در صورت اسارت یا فرار، مورد تعقیب و قتل قرار می‌گیرند

۳. استفاده از پوشش در فعالیت‌های امنیتی

استفاده از پوشش مردانه برای زنان در جهت همراهی عایشه از بصره تا مدینه، یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که در صورت صحت، می‌تواند در فقه امنیت مورد استناد قرار گیرد.

  • اعزام عایشه با پوشش امنیتی: به نقل از بسیاری از مورخان اسلامی، حضرت علی (ع) پس از دفع و رفع فتنه جمل، عایشه همسر پیامبر را همراه با چهل زن مسلح در پوشش مردانه به سمت مدینه اعزام نمود و بیان نمودند که به گونه‌ای رفتار کنند که کسی از کار آن‌ها آگاهی پیدا نکند.
  • رفتار و احسان حضرت: به نقل از ابن مسکویه و برخی دیگر از مورخین، هر چیزی که عایشه برای این سفر نیاز داشت را حضرت همراه وی نمود و با بدرقه بخشی از مسیر، احسان را در حق همسر پیامبر تمام نمود.
  • گلایه عایشه و کشف حقیقت: همچنین نقل شده است که عایشه در طول مسیر به خاطر همراهی مردان نامحرم، زبان به گلایه می‌گشود. اما زمانی که به مدینه رسیدند، زنان نگهبان با کنار زدن پوشش امنیتی که به دستور حضرت گرفته بودند، نزد عایشه رفتند و او با پی بردن به واقعیت گفت: «خداوند بهشت را نصیب علی ابن ابی طالب کند».

در روایتی دیگر آمده است:

«محمد ابن ابی بکر نزد خواهرش آمد … علی (ع) بر آنان وارد شد و سلام کرد و فرمود: ای صاحب هودج، خداوند تو را فرمان داده است که در خانه‌ات بنشینی اما بیرون آمدی و جنگیدی آیا کوچ می‌کنی (به مدینه بر می‌گردی) گفت آری کوچ می‌کنم. پس علی (ع) چهل زن همراه او فرستاد و به آنان دستور داد که عمامه‌ها بر سر بندند و شمشیرها بر کمر ببندند تا کسی نداند که آنان زن هستند و همراه عایشه باشند. در راه عایشه پیوسته می‌گفت: خدایا با ابن ابی طالب چنین و چنان کند که با من مردانی را همراه کرده است! اما هنگامی که به مدینه رسیدند زنان عمامه‌ها و شمشیرها را بر زمین نهادند و بر او وارد شدند. پس گفت: خداوند ابن ابی طالب را به بهشت پاداش دهد.»

بنابراین، سیره امام علی (ع) در جنگ جمل، به عنوان منبعی مستند و معصوم، نه تنها مجوز به کارگیری تدابیر غیر متعارف (نظیر پوشش امنیتی) در صورت لزوم حفظ جان و اتمام حجت را صادر می‌کند، بلکه تفکیک میان دشمن شکست‌خورده غیرفعال و دشمن فعال بالقوه را به عنوان اصلی اساسی در برخورد با بقایای آشوب‌گران داخلی تثبیت می‌نماید و دولت اسلامی را به حفظ نظم در اوج قدرت و عطوفت در مواضع احسان فرا می‌خواند. این قواعد، به مثابه یک مانیفست فقهی-امنیتی، می‌تواند اولین مرجع برای تصمیم‌گیری‌های کلان در حوزه امنیت ملی و مدیریت بحران‌های داخلی برای جمهوری اسلامی ایران و سایر دولت‌های متعهد به فقه اسلامی باشد.

این مقاله را به اشتراک بگذارید

آخرین مطالب